مادرانه
عزیز دلم یک سال گذشت سالی سخت و شیرین یه جا تو متن کارتهای دعوت برای تولد خوندم ، یک سال پر از خنده و شادی گذشت ، یک سال پر از نگرانی های مادرانه و پدرانه گذشت برای ما باورش سخت است ، اما پرنسس ما یکساله شد . خیلی به دلم نشست آره راست می گه توی این یکسال من خیلی دلشوره و استرس سلامتی ات رو داشتم یادم میاد روزای اول ، وقتی خواب بودی هر ده دقیقه یکبار می اومدم بالاسرت و نگاهت می کردم . شب ها اصلا خواب نداشتم هر نیم ساعت یکبار بیدار می شدم و بهت رسیدگی می کردم . وقتی تونستی بشینی فقط مواطب بودم که زمین نخوری و همیشه پشتت بالشت باشه . وقتی چهار دست و پا رفتی همیشه مثل یه سایه پشت سرت بودم و دنبالت می کردم وقتی ازت غفلت می کردم ...
نویسنده :
آنا (مامان آرشیدا )
14:15